تفاوتهای شگفتانگیز میان دانش ضمنی و دانش صریح که باید بدانید
آیا تا به حال فکر کردهاید چرا برخی مهارتها را به سختی میتوان به دیگران آموزش داد، اما برخی دیگر به راحتی در یک کتاب یا دستورالعمل خلاصه میشوند؟ این تفاوت ناشی از دو نوع دانش متفاوت است: دانش ضمنی که در عمق تجربیات و مهارتهای ما پنهان شده، و دانش صریح که آشکارا قابل توضیح و انتقال است. درک تفاوتهای این دو نوع دانش نهتنها میتواند به بهبود یادگیری فردی کمک کند، بلکه در محیطهای کاری، آموزشی و حتی زندگی روزمره نقش حیاتی دارد. در این مقاله، با سفری جذاب به دنیای دانش، کشف میکنیم که هر یک از این مفاهیم چگونه زندگی و کار ما را شکل میدهند و چطور میتوانیم از قدرت آنها برای موفقیت بیشتر بهره ببریم.
- درک دانش ضمنی و دانش صریح
- اهمیت درک تفاوت این دو نوع دانش در دنیای امروز
- دانش ضمنی (دانش پنهان) چیست؟
- دانش صریح (دانش آشکار) چیست؟
- تفاوتهای اصلی بین دانش ضمنی و دانش صریح
- چگونه میتوان دانش ضمنی را به دانش صریح تبدیل کرد؟
- اهمیت تعادل بین دانش ضمنی و دانش صریح در یادگیری و سازمانها
- کاربردهای عملی دانش ضمنی و دانش صریح در دنیای واقعی
- نتیجهگیری
درک دانش ضمنی و دانش صریح
در دنیای پیچیده و پویا امروز، دانش تنها به اطلاعاتی که میتوانیم از کتابها یا منابع آنلاین بیاموزیم محدود نمیشود. بخشی از دانشی که ما هر روز از آن استفاده میکنیم، عمیقتر از نوشتهها و دستورالعملهاست؛ دانشی که در رفتارها، تجربیات، و مهارتهای ناخودآگاه ما ریشه دارد. این دانش به دو دسته اصلی تقسیم میشود: دانش ضمنی (دانش پنهان) و دانش صریح (دانش آشکار).
دانش ضمنی دانشی است که در تجربیات شخصی، بینشهای فردی، و مهارتهای عملی نهفته است. این نوع دانش را نمیتوان به سادگی در قالب کلمات یا دستورالعملهای مکتوب منتقل کرد. برای مثال، توانایی یک نوازنده پیانو در نواختن یک قطعه پیچیده یا مهارت یک سرآشپز حرفهای در تشخیص طعمها، نمونههایی از دانش ضمنی هستند. این دانش در نتیجهی تمرین، تکرار، و تجربههای شخصی به دست میآید و انتقال آن نیازمند مشاهده، تعامل، و آموزش غیرمستقیم است.
در مقابل، دانش صریح دانشی است که به راحتی میتوان آن را مستندسازی کرد، به اشتراک گذاشت، و آموزش داد. این نوع دانش معمولاً در قالب کتابها، مقالات، نمودارها، دستورالعملهای فنی، و فرمولهای علمی ارائه میشود. برای مثال، دستور پخت یک غذا، قوانین ریاضی، یا دستورالعمل کار با یک نرمافزار، همگی نمونههایی از دانش صریح هستند.
اهمیت درک تفاوت این دو نوع دانش در دنیای امروز
درک تفاوت میان این دو نوع دانش اهمیت زیادی دارد، زیرا هر کدام از آنها نقش منحصربهفردی در فرآیند یادگیری، رشد فردی، و موفقیت سازمانی ایفا میکنند. در حالی که دانش صریح به ما کمک میکند اطلاعات را سریعتر انتقال دهیم و ساختارهای آموزشی ایجاد کنیم، دانش ضمنی توانایی ما را در خلاقیت، حل مسائل پیچیده، و تصمیمگیری در موقعیتهای غیرقابل پیشبینی تقویت میکند.
در این مقاله، به بررسی عمیق این دو نوع دانش میپردازیم، تفاوتهای کلیدی آنها را روشن میکنیم و نشان میدهیم چگونه میتوان از ترکیب آنها برای بهبود یادگیری فردی و ارتقای کارایی سازمانی بهره برد.
دانش ضمنی (دانش پنهان) چیست؟
دانش ضمنی یا همان دانش پنهان به نوعی از دانش گفته میشود که افراد آن را از طریق تجربههای شخصی، تمرینهای مداوم، و تعامل با محیط پیرامون خود به دست میآورند. این دانش معمولاً در ذهن افراد ذخیره میشود و به سختی میتوان آن را به شکل مستقیم توضیح داد یا به دیگران منتقل کرد. برخلاف دانش صریح که میتوان آن را بهراحتی در قالب نوشتار، دستورالعمل یا نمودار بیان کرد، دانش ضمنی اغلب در رفتارها، عادات، و تواناییهای عملی افراد نهفته است.
ویژگیهای کلیدی دانش ضمنی
- ریشه در تجربه شخصی:
دانش ضمنی معمولاً از طریق تجربههای عملی و مواجهه با موقعیتهای واقعی کسب میشود. این دانش محصول سالها تمرین، آزمون و خطا، و یادگیری غیررسمی است. - غیرقابل مستندسازی مستقیم:
برخلاف دانش صریح که میتوان آن را به صورت متن یا نمودار توضیح داد، دانش ضمنی به سختی قابل مستندسازی است. این دانش بیشتر به صورت مهارتها، درکهای شهودی و بینشهای فردی ظاهر میشود. - ناخودآگاه بودن:
بسیاری از افراد حتی متوجه نمیشوند که دارای دانش ضمنی هستند. این دانش به صورت طبیعی و ناخودآگاه در رفتارهای روزمره آنها جریان دارد، بدون اینکه نیاز به تفکر آگاهانه باشد. - وابستگی به زمینه:
دانش ضمنی عموماً به یک زمینه یا موقعیت خاص وابسته است. به عبارت دیگر، این دانش در یک محیط مشخص کارآمد است و نمیتوان آن را به سادگی به شرایط دیگر تعمیم داد. - کسب از طریق تعامل و مشاهده:
این نوع دانش بیشتر از طریق مشاهده دیگران، تعامل مستقیم، و تجربه عملی منتقل میشود، نه از طریق خواندن یا شنیدن اطلاعات تئوری.
مثالهایی از دانش ضمنی در زندگی روزمره و محیطهای کاری
مهارتهای حرکتی:
توانایی دوچرخهسواری، رانندگی، یا شنا کردن نمونههای کلاسیکی از دانش ضمنی هستند. توضیح دادن دقیق نحوه حفظ تعادل روی دوچرخه دشوار است، اما پس از تمرین عملی، این مهارت بهطور طبیعی در فرد شکل میگیرد.درک شهودی در تصمیمگیری:
یک مدیر باتجربه ممکن است بتواند در یک نگاه تصمیمات مهم و درستی بگیرد، بدون اینکه بتواند توضیح دهد چرا آن تصمیم خاص بهترین گزینه است. این تصمیمگیری ناشی از دانش ضمنی حاصل از سالها تجربه کاری است.مهارتهای بینفردی:
توانایی ایجاد ارتباط مؤثر با دیگران، درک زبان بدن، یا تشخیص احساسات افراد بر اساس لحن صدا یا حالات چهره، همه نمونههایی از دانش ضمنی هستند که از طریق تعاملات اجتماعی شکل میگیرند.خلاقیت و نوآوری:
هنرمندان، طراحان، و نویسندگان اغلب دارای دانش ضمنی درباره سبکها، ترکیب رنگها، یا روایت داستان هستند. این دانش از طریق تجربه و تمرین مداوم به دست میآید و انتقال آن به دیگران کار آسانی نیست.
چرا انتقال دانش ضمنی چالشبرانگیز است؟
عدم قابلیت بیان ساده:
یکی از بزرگترین چالشها در انتقال دانش ضمنی این است که افراد نمیتوانند به راحتی آنچه را که میدانند به زبان بیاورند. این دانش در لایههای عمیق ذهن فرد قرار دارد و اغلب به صورت شهودی عمل میکند.نیاز به تجربه عملی:
برای یادگیری دانش ضمنی، صرف خواندن یا شنیدن توضیحات کافی نیست. فرد باید خود در موقعیتهای واقعی قرار بگیرد، تمرین کند و از اشتباهات خود بیاموزد تا بتواند این دانش را درونیسازی کند.وابستگی به زمینه:
دانش ضمنی معمولاً در یک زمینه خاص شکل میگیرد و انتقال آن به محیطهای جدید یا متفاوت میتواند دشوار باشد. مثلاً مهارتهای مدیریتی که در یک شرکت کوچک کارآمد هستند، ممکن است در یک سازمان بزرگ به همان شکل مؤثر نباشند.تفاوتهای فردی:
هر فرد بر اساس تجربیات، سبکهای یادگیری، و شرایط شخصی خود دانش ضمنی متفاوتی دارد. این تفاوتها باعث میشود که حتی اگر دو نفر در یک موقعیت مشابه قرار بگیرند، میزان و نوع دانش ضمنی آنها متفاوت باشد.نیاز به مشاهده و همراهی طولانیمدت:
انتقال دانش ضمنی معمولاً از طریق مشاهده مستقیم، کارآموزی، یا مربیگری انجام میشود. این فرآیند نیازمند زمان، صبر، و تعامل مداوم میان فرد یادگیرنده و صاحب دانش است.
در نتیجه، دانش ضمنی بخش مهمی از تواناییهای فردی و سازمانی را تشکیل میدهد که با وجود چالشهای موجود در انتقال آن، نقش حیاتی در موفقیتهای حرفهای و یادگیریهای عمیق دارد. برای مدیریت بهتر این نوع دانش، توجه به آموزشهای تجربی، یادگیری مبتنی بر تعامل، و ایجاد فضای باز برای به اشتراکگذاری تجربیات ضروری است.
دانش صریح (دانش آشکار) چیست؟
دانش صریح یا همان دانش آشکار به نوعی از دانش گفته میشود که به راحتی قابل بیان، مستندسازی، و انتقال به دیگران است. این دانش را میتوان به شکل نوشتار، گفتار، نمودار، فرمول، و سایر قالبهای ساختاریافته ذخیره کرد. برخلاف دانش ضمنی که در ذهن افراد پنهان است و بیشتر بر تجربیات شخصی تکیه دارد، دانش صریح واضح، عینی، و به راحتی قابل آموزش است.
تعریف و خصوصیات دانش صریح
قابل مستندسازی:
مهمترین ویژگی دانش صریح این است که میتوان آن را به صورت مکتوب ثبت کرد. کتابهای درسی، دستورالعملهای فنی، مقالات علمی، و راهنماهای آموزشی نمونههای بارزی از این نوع دانش هستند.قابل انتقال آسان:
دانش صریح به راحتی از طریق نوشتار، گفتار، یا رسانههای دیجیتال منتقل میشود. شما میتوانید یک مفهوم ریاضی را به سادگی با یک فرمول توضیح دهید یا روش کار با یک نرمافزار را از طریق یک ویدئوی آموزشی یاد بگیرید.ساختارمند و سیستماتیک:
این نوع دانش معمولاً دارای ساختار مشخص و منطقی است. اطلاعات به صورت طبقهبندیشده و سیستماتیک ارائه میشود که درک و یادگیری آن را برای دیگران آسانتر میکند.پایداری و دوام:
دانش صریح به دلیل قابلیت ثبت و ذخیرهسازی، ماندگاری بالایی دارد. یک کتاب علمی یا یک سند آموزشی میتواند سالها باقی بماند و افراد مختلفی از آن بهره ببرند، حتی اگر نویسنده یا معلم آن دیگر حضور نداشته باشد.عینی بودن:
دانش صریح معمولاً بر دادهها، حقایق، و اطلاعات قابل اندازهگیری استوار است. این دانش کمتر وابسته به تفسیرهای شخصی است و میتوان آن را به شکل دقیق و بیابهام بیان کرد.قابلیت استانداردسازی:
از آنجا که دانش صریح بهراحتی قابل تعریف و مستندسازی است، میتوان آن را در قالب استانداردهای آموزشی یا دستورالعملهای مشخص ارائه کرد. این ویژگی به ویژه در آموزشهای رسمی و محیطهای کاری اهمیت دارد.
مثالهایی از دانش صریح در متون آموزشی، دستورالعملها و مستندات
کتابهای درسی:
مطالبی که در کتابهای درسی ریاضی، فیزیک، تاریخ یا علوم اجتماعی نوشته شدهاند، نمونههای واضحی از دانش صریح هستند. این اطلاعات به صورت ساختاریافته، همراه با تعاریف، قوانین، و مثالهای مشخص ارائه میشوند.دستورالعملهای فنی:
راهنمای استفاده از یک دستگاه الکترونیکی، دستورالعملهای نصب نرمافزار، یا روشهای تعمیر تجهیزات صنعتی همگی بر اساس دانش صریح نوشته شدهاند. این دستورالعملها بهگونهای طراحی شدهاند که هر فردی بتواند با پیروی از مراحل مشخص، به نتیجه دلخواه برسد.مقالات علمی و پژوهشی:
مقالات منتشرشده در مجلات علمی که شامل نظریهها، دادههای تجربی، و نتایج تحقیقات هستند، نمونهای از دانش صریح به شمار میآیند. این مقالات با هدف به اشتراکگذاری یافتههای علمی در جامعه پژوهشی نوشته میشوند.دورههای آموزشی آنلاین:
ویدئوهای آموزشی، دورههای آنلاین، و محتواهای آموزشی دیجیتال که به صورت گامبهگام توضیح میدهند چگونه یک مهارت جدید را یاد بگیرید، مثالهای روشنی از دانش صریح هستند.قوانین و مقررات:
قوانین حقوقی، آییننامههای اجرایی، و استانداردهای بینالمللی نمونههایی از دانش صریح هستند که به صورت رسمی تدوین شدهاند و به سادگی میتوان آنها را مطالعه و درک کرد.فرمولها و نمودارهای علمی:
فرمولهای ریاضی یا نمودارهای علمی که روندهای آماری را نشان میدهند، از مصادیق دانش صریح هستند که اطلاعات پیچیده را به شکلی ساده و قابل فهم ارائه میدهند.
مزایای سهولت در ذخیرهسازی و انتقال دانش صریح
دسترسی گسترده:
از آنجا که دانش صریح میتواند به صورت دیجیتال یا مکتوب ذخیره شود، افراد در سراسر جهان میتوانند به آن دسترسی داشته باشند. اینترنت و کتابخانهها نقش مهمی در انتشار سریع این نوع دانش دارند.پایداری بلندمدت:
برخلاف دانش ضمنی که ممکن است با بازنشستگی یا خروج یک فرد از سازمان از بین برود، دانش صریح به راحتی قابل ذخیره و بازیابی است. این ویژگی برای حفظ دانش سازمانی و تاریخی اهمیت زیادی دارد.قابلیت آموزش سریع:
دانش صریح میتواند بهسرعت به گروههای بزرگ آموزش داده شود. برای مثال، یک معلم میتواند مفاهیم ریاضی را به دهها دانشآموز به طور همزمان آموزش دهد، زیرا دانش صریح به صورت ساختاریافته و قابل فهم ارائه میشود.استانداردسازی فرآیندها:
سازمانها میتوانند از دانش صریح برای ایجاد دستورالعملهای استاندارد استفاده کنند. این کار باعث میشود فرآیندهای کاری به شکل یکنواخت و کارآمد اجرا شوند و وابستگی به افراد خاص کاهش یابد.قابلیت بهبود و بهروزرسانی:
دانش صریح به راحتی قابل بازبینی، اصلاح، و بهروزرسانی است. این ویژگی به ویژه در محیطهای پویا که نیاز به بهبود مستمر دارند، مزیت مهمی به شمار میرود.کاهش خطا در انتقال دانش:
چون دانش صریح به صورت مکتوب یا دیجیتال ثبت میشود، خطر تحریف یا فراموشی اطلاعات در فرآیند انتقال کاهش مییابد. این موضوع در آموزشهای فنی و تخصصی که دقت بالا اهمیت دارد، بسیار حیاتی است.
در مجموع، دانش صریح یکی از ارکان اصلی یادگیری رسمی، مدیریت دانش در سازمانها، و انتقال مؤثر اطلاعات است. این نوع دانش به دلیل شفافیت، ساختارمند بودن، و قابلیت انتقال آسان، نقش کلیدی در توسعه فردی و پیشرفتهای علمی و فناوری ایفا میکند. با این حال، برای بهرهگیری کامل از ظرفیتهای دانش، ترکیب دانش صریح و دانش ضمنی بهترین نتایج را به همراه خواهد داشت.
تفاوتهای اصلی بین دانش ضمنی و دانش صریح
درک تفاوتهای میان دانش ضمنی و دانش صریح اهمیت زیادی در حوزههای آموزشی، سازمانی، و مدیریت دانش دارد. این تفاوتها نه تنها در نحوه یادگیری و انتقال اطلاعات بلکه در کاربردهای عملی آنها نیز تأثیرگذار هستند. در ادامه، این تفاوتها را بهطور کامل بررسی میکنیم.
تفاوت در روشهای انتقال و اشتراکگذاری
- انتقال دانش ضمنی:
انتقال دانش ضمنی فرآیندی پیچیده و غیرمستقیم است. این نوع دانش در ذهن و تجربیات فرد ریشه دارد و به سختی میتوان آن را به صورت کلمات یا مستندات ساده بیان کرد. برای انتقال این دانش معمولاً از روشهای زیر استفاده میشود:- مربیگری (Coaching) و مشاوره: یادگیری از طریق تعامل مستقیم با افراد باتجربه.
- کارآموزی (Apprenticeship): یادگیری از طریق مشاهده و انجام کارهای عملی در کنار افراد متخصص.
- یادگیری غیررسمی: تبادل تجربیات در محیطهای کاری، گفتگوهای غیررسمی، و مشارکت در فعالیتهای گروهی.
- نمایش مهارتها: فرد یادگیرنده با مشاهده مهارتهای عملی دیگران و تکرار آنها به دانش ضمنی دست پیدا میکند.
- چالش اصلی:
این نوع انتقال نیازمند زمان، تعامل نزدیک، و تمرین مداوم است. همچنین انتقال کامل دانش ضمنی اغلب امکانپذیر نیست زیرا بخشی از آن به صورت ناخودآگاه در ذهن فرد باقی میماند. - انتقال دانش صریح:
در مقابل، انتقال دانش صریح بسیار سادهتر و ساختاریافتهتر است. این نوع دانش به راحتی میتواند از طریق:- کتابهای درسی و مقالات علمی
- دستورالعملهای مکتوب و راهنماهای فنی
- دورههای آموزشی حضوری یا آنلاین
- ارائههای رسمی و سخنرانیها
منتقل شود.
- ویژگی کلیدی:
دانش صریح را میتوان بدون نیاز به تعامل مستقیم یا تجربه عملی یاد گرفت. کافی است اطلاعات مستند مطالعه یا مشاهده شود تا یادگیری اتفاق بیفتد.
تفاوت در شکلگیری و یادگیری
- شکلگیری دانش ضمنی:
دانش ضمنی بیشتر از طریق تجربههای عملی، تمرینهای مکرر، و تعاملهای واقعی شکل میگیرد. این دانش زمانی توسعه مییابد که فرد در موقعیتهای چالشبرانگیز قرار گیرد و از طریق آزمون و خطا، مهارتها و درک عمیقتری به دست آورد.- یادگیری مبتنی بر عمل: فرد با انجام کارهای واقعی، اشتباه کردن، و یافتن راهحلهای جدید به دانش ضمنی دست مییابد.
- تجربهگرایی: شرکت در پروژههای عملی، تعامل با محیطهای متنوع، و مشاهده رفتارهای دیگران باعث گسترش این دانش میشود.
- یادگیری تدریجی: این نوع دانش به مرور زمان و از طریق تکرار و تعمیق تجربیات شکل میگیرد.
- شکلگیری دانش صریح:
دانش صریح از طریق فرآیندهای رسمی و ساختاریافته یادگیری ایجاد میشود. این دانش معمولاً حاصل پژوهشهای علمی، تحلیل دادهها، و مستندسازی اطلاعات است.- مطالعه سیستماتیک: خواندن کتابها، مقالات علمی، و دستورالعملهای فنی.
- آموزش رسمی: شرکت در کلاسهای درس، دورههای آموزشی آنلاین، و سخنرانیهای تخصصی.
- استفاده از منابع اطلاعاتی: بهرهگیری از نمودارها، جداول، و پایگاههای داده برای درک مفاهیم.
- نتیجه:
در حالی که دانش ضمنی به تمرین و تجربه نیاز دارد، دانش صریح میتواند تنها از طریق مطالعه و آموزشهای رسمی به دست آید.
مقایسه کاربردهای عملی در محیطهای آموزشی و سازمانی
- کاربرد دانش ضمنی در محیطهای آموزشی:
- یادگیری مهارتهای عملی: در آموزشهای فنی یا هنری (مانند موسیقی، نقاشی، یا مهارتهای فنی)، دانش ضمنی نقش محوری دارد.
- پرورش تفکر انتقادی: دانشآموزان از طریق تجربههای واقعی و حل مسائل پیچیده، درک عمیقتری از مفاهیم پیدا میکنند.
- ایجاد خلاقیت: دانش ضمنی به دانشآموزان کمک میکند تا خارج از چارچوبهای سنتی فکر کنند و راهحلهای جدید ارائه دهند.
- کاربرد دانش صریح در محیطهای آموزشی:
- انتقال سریع اطلاعات: معلمان میتوانند مفاهیم علمی، تاریخی یا ریاضی را به صورت ساختاریافته به دانشآموزان آموزش دهند.
- ایجاد منابع آموزشی: کتابهای درسی، مقالات و دستورالعملهای آموزشی نمونههایی از دانش صریح هستند که روند یادگیری را تسهیل میکنند.
- ارزیابی رسمی: آزمونهای استاندارد و امتحانات مبتنی بر دانش صریح طراحی میشوند.
- کاربرد دانش ضمنی در محیطهای سازمانی:
- تصمیمگیریهای پیچیده: مدیران باتجربه از دانش ضمنی برای حل مسائل غیرقابل پیشبینی و مدیریت بحرانها استفاده میکنند.
- رهبری و مدیریت تیمها: توانایی مدیریت روابط انسانی و ایجاد انگیزه در تیمها اغلب مبتنی بر دانش ضمنی است.
- نوآوری و توسعه: شرکتهای پیشرو از تجربیات عملی و شهود کارکنان برای خلق محصولات و خدمات جدید بهره میبرند.
- کاربرد دانش صریح در محیطهای سازمانی:
- استانداردسازی فرآیندها: دستورالعملهای کاری، سیاستهای سازمانی، و رویههای رسمی بر پایه دانش صریح ایجاد میشوند.
- آموزش کارکنان: برنامههای آموزشی رسمی برای انتقال دانش صریح به کارکنان جدید طراحی میشوند.
- مدیریت دانش: ذخیرهسازی و مستندسازی اطلاعات سازمانی برای دسترسی آسان و استفاده در آینده.
در نهایت، هر دو نوع دانش ضمنی و صریح برای یادگیری فردی، پیشرفت سازمانی، و توسعه علمی ضروری هستند. در حالی که دانش صریح به انتقال سریع و گسترده اطلاعات کمک میکند، دانش ضمنی ارزشهای عمیقتری مانند خلاقیت، شهود، و مهارتهای پیچیده را تقویت میکند. سازمانها و محیطهای آموزشی موفق کسانی هستند که بتوانند این دو نوع دانش را به شکلی متوازن مدیریت کنند و از ترکیب آنها برای ارتقای عملکرد بهره ببرند.
چگونه میتوان دانش ضمنی را به دانش صریح تبدیل کرد؟
تبدیل دانش ضمنی (Tacit Knowledge) به دانش صریح (Explicit Knowledge) یکی از مهمترین چالشها در مدیریت دانش است. این فرآیند به معنای انتقال تجربیات، مهارتها، و بینشهای شخصی به شکلی ساختاریافته است که بتوان آن را به دیگران آموزش داد یا مستندسازی کرد. در ادامه، این فرآیند را به صورت کامل بررسی میکنیم.
فرآیندهای تبدیل دانش: از تجربه شخصی به مستندسازی
تبدیل دانش ضمنی به دانش صریح نیازمند طی کردن مراحلی است که به تدریج اطلاعات پنهان در ذهن افراد را به محتوایی قابل انتقال تبدیل میکند. این فرآیند را میتوان به چهار مرحله کلیدی تقسیم کرد:
- ۱. استخراج دانش (Knowledge Externalization)
در این مرحله، فرد سعی میکند تجربیات و درک شخصی خود را به زبان بیاورد. این کار از طریق روشهای زیر انجام میشود:مصاحبههای عمیق: گفتوگوهای ساختاریافته با افراد باتجربه برای کشف نحوه تصمیمگیری و تحلیل آنها.
بحثهای گروهی (Brainstorming): تعامل گروهی برای بیان ایدهها و تجربیات به شکلی که برای دیگران قابل فهم باشد.
نقشهبرداری ذهنی (مایندمپ): ترسیم روابط بین مفاهیم مختلف برای ساختاردهی به دانش پنهان.
نوشتن تجربیات: تهیه یادداشتهای شخصی یا گزارشهای بازتابی که فرد در آنها تجربیات خود را توضیح میدهد.
- ۲. مفهومسازی (Conceptualization)
در این مرحله، اطلاعات جمعآوریشده از تجربیات شخصی به الگوها و مفاهیم قابل درک تبدیل میشود. این کار شامل:تحلیل دادههای کیفی: بررسی شباهتها و تفاوتهای موجود در تجربیات برای شناسایی الگوهای رفتاری یا تصمیمگیری.
ایجاد مدلها: طراحی نمودارها و مدلهای مفهومی برای نمایش چگونگی عملکرد فرآیندها یا تصمیمات.
سادهسازی اطلاعات: تبدیل تجربیات پیچیده به مفاهیم ساده و کاربردی که برای افراد دیگر قابل درک باشد.
- ۳. مستندسازی (Documentation)
در این مرحله، دانش مفهومیشده به شکلی رسمی ثبت میشود. روشهای مستندسازی شامل:تهیه راهنماها و دستورالعملهای کاری: مستند کردن مراحل انجام یک کار خاص بر اساس تجربیات موفق.
نوشتن مقالات یا گزارشهای فنی: ثبت یافتهها و تحلیلهای حاصل از تجربیات شخصی.
ایجاد پایگاههای دانش: ذخیرهسازی دانش در سیستمهای دیجیتال برای دسترسی آسان و اشتراکگذاری گسترده.
- ۴. اشتراکگذاری و ارزیابی (Knowledge Sharing and Validation)
پس از مستندسازی، دانش تولیدشده باید با دیگران به اشتراک گذاشته شود و صحت آن مورد بررسی قرار گیرد:کارگاههای آموزشی: انتقال دانش از طریق جلسات آموزشی تعاملی.
بازخوردگیری: دریافت نظرات از سایر متخصصان برای بهبود مستندات و اطمینان از صحت اطلاعات.
بهروزرسانی مداوم: اصلاح و تکمیل مستندات بر اساس تجربیات جدید یا بازخوردهای دریافتی.
نقش تفکر بازتابی (Reflective Thinking) در تبدیل دانش
تفکر بازتابی یکی از ابزارهای کلیدی در تبدیل دانش ضمنی به دانش صریح است. این نوع تفکر به معنای بررسی تجربیات گذشته، تحلیل عملکردها، و کشف الگوهای پنهان در رفتارهای شخصی است. تفکر بازتابی باعث میشود افراد به جای انجام کارها به صورت خودکار، به معنای پشت اقدامات خود فکر کنند.
- چگونه تفکر بازتابی به تبدیل دانش کمک میکند؟
- درک عمیقتر تجربیات: فرد با بازبینی موقعیتهای گذشته میتواند علت موفقیتها و شکستهای خود را شناسایی کند.
- شناسایی الگوهای پنهان: بسیاری از تصمیمگیریها بر اساس شهود انجام میشوند. تفکر بازتابی به افراد کمک میکند تا این شهود را به قواعد مشخص تبدیل کنند.
- ایجاد بینشهای جدید: بازتاب تجربیات میتواند به کشف روشهای جدید برای حل مسائل یا بهبود عملکرد منجر شود.
- افزایش توانایی انتقال دانش: افرادی که به طور منظم از تفکر بازتابی استفاده میکنند، بهتر میتوانند تجربیات خود را به دیگران توضیح دهند.
- روشهای عملی برای بهکارگیری تفکر بازتابی:
- نوشتن ژورنال بازتابی: ثبت روزانه تجربیات، افکار، و درسهایی که از آنها گرفته شده است.
- تحلیل مطالعات موردی: بررسی موارد خاص و تحلیل تصمیمات گرفتهشده برای استخراج بینشهای جدید.
- جلسات بازخورد تیمی: گفتوگو با همکاران درباره تجربیات مشترک و بررسی نقاط قوت و ضعف.
چالشها و محدودیتهای تبدیل دانش ضمنی
تبدیل دانش ضمنی به دانش صریح همیشه آسان نیست و با چالشهای مختلفی روبرو است. این چالشها میتوانند در سطح فردی یا سازمانی ظاهر شوند:
- ۱. دشواری در بیان تجربیات غیرقابل توضیح
برخی از تجربیات و مهارتها بهطور طبیعی درونی شدهاند و فرد حتی نمیداند چگونه آنها را توضیح دهد. به عنوان مثال، یک استاد ماهر ممکن است نتواند به راحتی توضیح دهد که دقیقاً چگونه در کلاس توجه دانشآموزان را جلب میکند. - ۲. مقاومت در برابر اشتراکگذاری دانش
برخی افراد ممکن است به دلایل مختلف از به اشتراک گذاشتن دانش خود امتناع کنند:- ترس از از دست دادن جایگاه شغلی: افراد ممکن است دانش خود را به عنوان یک مزیت رقابتی ببینند.
- عدم اعتماد به نفس: برخی فکر میکنند تجربیاتشان ارزش مستندسازی یا اشتراکگذاری ندارد.
- فرهنگ سازمانی ضعیف: در برخی محیطهای کاری، اشتراکگذاری دانش تشویق نمیشود.
- ۳. پیچیدگی انتقال دانش مبتنی بر زمینه (Contextual Knowledge)
دانش ضمنی اغلب به یک زمینه خاص وابسته است. یعنی چیزی که در یک موقعیت به خوبی کار میکند، ممکن است در شرایط دیگر کارایی نداشته باشد. این موضوع انتقال دانش را دشوار میکند زیرا باید توضیح داد که چرا یک روش در یک زمینه خاص موفق بوده است. - ۴. خطر سادهسازی بیش از حد
در فرآیند تبدیل دانش ضمنی به دانش صریح، گاهی اطلاعات به قدری ساده میشوند که عمق مفاهیم از بین میرود. این موضوع میتواند باعث شود که دانش منتقلشده نتواند همان اثربخشی دانش اولیه را داشته باشد. - ۵. نیاز به زمان و منابع زیاد
فرآیند تبدیل دانش ضمنی به دانش صریح زمانبر است و نیاز به منابع مختلف مانند جلسات مصاحبه، مستندسازی دقیق، و بازخوردگیری دارد. در محیطهای کاری پرشتاب، ممکن است این فرآیند به درستی انجام نشود.
تبدیل دانش ضمنی به دانش صریح فرآیندی پیچیده اما ارزشمند است که میتواند به بهبود عملکرد فردی و سازمانی کمک کند. این فرآیند از طریق استخراج تجربیات، مفهومسازی، مستندسازی، و اشتراکگذاری دانش انجام میشود. تفکر بازتابی نقش مهمی در این میان دارد زیرا به افراد کمک میکند تا تجربیات خود را بهتر درک و تحلیل کنند. با این حال، چالشهایی مانند دشواری در بیان دانش، مقاومت در برابر اشتراکگذاری، و خطر سادهسازی بیش از حد میتوانند مانع از موفقیت این فرآیند شوند. مدیریت صحیح این چالشها میتواند به سازمانها و افراد کمک کند تا از ظرفیتهای پنهان دانش ضمنی به شکلی مؤثر بهرهبرداری کنند.
اهمیت تعادل بین دانش ضمنی و دانش صریح در یادگیری و سازمانها
در دنیای امروز که تغییرات سریع و پیچیدگیهای محیطی نقش پررنگی در موفقیت افراد و سازمانها دارند، تنها تکیه بر یک نوع دانش کافی نیست. تعادل بین دانش ضمنی (Tacit Knowledge) و دانش صریح (Explicit Knowledge) به عنوان یکی از عوامل کلیدی در بهبود عملکرد فردی و سازمانی شناخته میشود. این تعادل نه تنها باعث افزایش کارایی میشود بلکه زمینهساز نوآوری، حل مسائل پیچیده، و بهینهسازی فرآیندهای کاری و آموزشی است.
چرا سازمانهای موفق از هر دو نوع دانش بهره میبرند؟
سازمانهای موفق به خوبی درک میکنند که ترکیب دانش ضمنی و صریح مزایای بیشماری دارد. این سازمانها برای رقابتپذیری و رشد پایدار از استراتژیهایی استفاده میکنند که هر دو نوع دانش را در بر میگیرد.
- ۱. تکمیل نقاط ضعف یکدیگر
- دانش صریح ساختارمند و قابل مستندسازی است و به راحتی میتوان آن را آموزش داد و به اشتراک گذاشت. اما این نوع دانش نمیتواند تمام جنبههای مهارتهای انسانی مانند خلاقیت، شهود، یا تواناییهای بینفردی را پوشش دهد.
- دانش ضمنی شامل تجربیات، بینشها، و مهارتهای عملی است که اغلب غیرقابل توضیح یا مستندسازی دقیق هستند. این دانش برای تصمیمگیریهای پیچیده و حل مسائل جدید بسیار ارزشمند است.
- ترکیب این دو نوع دانش به سازمانها کمک میکند تا از ساختار رسمی دانش صریح و انعطافپذیری دانش ضمنی به طور همزمان بهره ببرند.
- ۲. بهبود تصمیمگیری
تصمیمگیریهای مؤثر اغلب نیازمند تلفیق دادههای دقیق (دانش صریح) با درک عمیق از زمینههای خاص (دانش ضمنی) هستند. به عنوان مثال، در مدیریت بحران، دادههای آماری مهم هستند، اما شهود و تجربیات رهبران میتوانند عامل تعیینکننده باشند. - ۳. ارتقای یادگیری سازمانی
سازمانهایی که هر دو نوع دانش را مدیریت میکنند، محیطهای یادگیری پویاتری ایجاد میکنند. این سازمانها نه تنها روی آموزش رسمی (دانش صریح) تمرکز دارند، بلکه تجربیات عملی کارکنان را نیز ارزشمند میدانند و از طریق روشهایی مانند مربیگری، کارگاههای تعاملی، و یادگیری مبتنی بر پروژه، دانش ضمنی را نیز تقویت میکنند. - ۴. افزایش انعطافپذیری و نوآوری
در شرایطی که تغییرات سریع اتفاق میافتد، تکیه صرف بر دانش صریح میتواند سازمان را محدود کند. در مقابل، دانش ضمنی به دلیل انعطافپذیری بالا، زمینهساز خلاقیت و نوآوری است. سازمانهای موفق این تعادل را حفظ میکنند تا بتوانند به سرعت با تغییرات سازگار شوند.
نقش دانش ضمنی در نوآوری و حل مسئله
نوآوری و حل مسائل پیچیده از مهمترین مزایای مدیریت مؤثر دانش ضمنی است. این نوع دانش معمولاً در تجربیات روزمره، تعاملات غیررسمی، و مهارتهای عملی افراد نهفته است.
- ۱. منبع اصلی خلاقیت
خلاقیت اغلب از ترکیب تجربیات مختلف و درکهای شهودی ناشی میشود. افراد خلاق توانایی دارند الگوهای پنهانی را که دیگران نمیبینند شناسایی کنند. این تواناییها به ندرت از طریق آموزش رسمی به دست میآید و بیشتر از دانش ضمنی نشأت میگیرد.
به عنوان مثال، نوآوریهای بزرگ در حوزه فناوری یا هنر اغلب نتیجه درک شهودی و تجربیات شخصی مخترعان یا هنرمندان است که نمیتوان آن را به راحتی در قالب دستورالعملهای مشخص توضیح داد. - ۲. تسهیل تصمیمگیری در شرایط نامشخص
در موقعیتهایی که اطلاعات کامل یا دقیقی در دسترس نیست، تصمیمگیری مبتنی بر دانش صریح دشوار میشود. در چنین شرایطی، دانش ضمنی افراد که ناشی از تجربه و شهود آنهاست، میتواند راهگشا باشد.
برای مثال، یک پزشک با تجربه ممکن است بتواند علائمی را که در کتابهای پزشکی به آنها اشاره نشده است، به سرعت تشخیص دهد و تصمیم درستی بگیرد. - ۳. یادگیری از طریق عمل (Learning by Doing)
یادگیری عملی یکی از مؤثرترین روشهای انتقال دانش ضمنی است. افراد با انجام کارها، مواجهه با چالشهای واقعی، و کسب تجربههای مستقیم میتوانند درک عمیقتری از مسائل پیدا کنند. - ۴. انتقال غیررسمی دانش از طریق تعاملات انسانی
دانش ضمنی اغلب از طریق تعاملات غیررسمی مانند مکالمات روزمره، کار تیمی، یا مشاهده عملکرد دیگران منتقل میشود. این نوع انتقال دانش، به ویژه در محیطهای کاری که فرهنگ همکاری قوی دارند، نقش مهمی در توسعه مهارتها و نوآوری ایفا میکند.
تأثیر دانش صریح در بهینهسازی فرآیندهای آموزشی و کاری
دانش صریح به دلیل ویژگیهای ساختاریافتهاش، نقش کلیدی در استانداردسازی و بهینهسازی فرآیندهای آموزشی و کاری دارد. این دانش به صورت مستندات، دستورالعملها، کتابهای درسی، و سیستمهای مدیریت دانش در دسترس قرار میگیرد.
- ۱. استانداردسازی فرآیندها
دانش صریح امکان تعریف دقیق روشهای کاری را فراهم میکند. این موضوع به ویژه در صنایع تولیدی یا سازمانهای بزرگ اهمیت دارد، زیرا تضمین میکند که فرآیندها به صورت یکسان و کارآمد اجرا شوند.
برای مثال، در یک کارخانه تولید خودرو، دستورالعملهای استاندارد شده به کارگران کمک میکند تا محصولات را با کیفیت یکسان تولید کنند. - ۲. تسهیل آموزش و یادگیری سیستماتیک
آموزشهای رسمی مانند دورههای آموزشی، کارگاهها، و برنامههای توسعه حرفهای عمدتاً بر دانش صریح تکیه دارند. این نوع آموزشها به افراد کمک میکند تا مفاهیم پیچیده را به صورت ساختاریافته یاد بگیرند.- کتابهای درسی و مقالات علمی: منابعی هستند که اطلاعات دقیق و مستندی ارائه میدهند.
- دورههای آنلاین: به عنوان نمونهای از انتقال دانش صریح، میتوانند به راحتی در مقیاس بزرگ ارائه شوند.
- ۳. بهبود کارایی و کاهش خطاها
مستندسازی رویههای کاری و دستورالعملهای استاندارد میتواند خطاهای انسانی را کاهش دهد. این موضوع در صنایع حساس مانند پزشکی یا هوافضا اهمیت ویژهای دارد، زیرا کوچکترین خطا میتواند عواقب جدی داشته باشد. - ۴. ایجاد پایگاههای دانش سازمانی
سازمانهای موفق از سیستمهای مدیریت دانش برای ذخیره و بازیابی اطلاعات استفاده میکنند. این پایگاهها به کارکنان جدید کمک میکند تا سریعتر با فرآیندهای کاری آشنا شوند و از تجربیات قبلی سازمان بهرهمند شوند.
تعادل بین دانش ضمنی و دانش صریح برای موفقیت در یادگیری فردی و عملکرد سازمانی حیاتی است. دانش ضمنی زمینهساز خلاقیت، نوآوری، و تصمیمگیری مؤثر در شرایط پیچیده است، در حالی که دانش صریح به استانداردسازی، بهینهسازی فرآیندها، و آموزش سیستماتیک کمک میکند. سازمانهایی که میتوانند این تعادل را برقرار کنند، نه تنها در مدیریت دانش موفقتر هستند بلکه توانایی بیشتری در مواجهه با چالشهای پیچیده و تغییرات سریع خواهند داشت.
کاربردهای عملی دانش ضمنی و دانش صریح در دنیای واقعی
در دنیای واقعی، ترکیب دانش ضمنی و دانش صریح نقش حیاتی در موفقیت افراد، تیمها و سازمانها ایفا میکند. این دو نوع دانش در محیطهای آموزشی، سازمانی و صنعتی به شیوههای مختلفی به کار میروند. در ادامه به بررسی کاربردهای عملی آنها در مدیریت دانش، نقش معلمان و مربیان، و همچنین مثالهایی از شرکتهای موفق میپردازیم.
مدیریت دانش در سازمانها: بهترین شیوهها
مدیریت دانش در سازمانها به معنای شناسایی، ذخیرهسازی، انتقال و بهکارگیری مؤثر دانش است. برای موفقیت در این حوزه، سازمانها باید بتوانند هر دو نوع دانش ضمنی و صریح را به خوبی مدیریت کنند.
- ۱. ایجاد فرهنگ اشتراکگذاری دانش
یکی از چالشهای اصلی مدیریت دانش، انتقال دانش ضمنی است که اغلب در ذهن افراد باقی میماند. سازمانهای موفق محیطی ایجاد میکنند که کارکنان تشویق میشوند تجربیات و بینشهای خود را به اشتراک بگذارند.- جلسات غیررسمی: مانند دورهمیهای کاری یا جلسات «یادگیری از تجربیات» که کارکنان میتوانند داستانهای موفقیت یا شکستهای خود را بازگو کنند.
- مربیگری و منتورینگ: افراد باتجربه دانش ضمنی خود را به کارکنان جدید منتقل میکنند.
- ۲. مستندسازی فرآیندهای کاری
برای مدیریت دانش صریح، سازمانها از ابزارهایی مانند سیستمهای مدیریت دانش (Knowledge Management Systems) استفاده میکنند.- راهنماهای کاری و دستورالعملهای استاندارد: برای ثبت دقیق فرآیندها و روشهای انجام کار.
- پایگاههای داده و ویکیهای داخلی: که اطلاعات بهروز و قابل دسترسی برای همه کارکنان فراهم میکنند.
- ۳. یادگیری سازمانی و توسعه مداوم
سازمانها باید فرصتهای یادگیری مداوم را فراهم کنند تا کارکنان بتوانند هم دانش صریح (مانند دورههای آموزشی رسمی) و هم دانش ضمنی (از طریق پروژههای عملی) را توسعه دهند.- کارگاههای آموزشی: برای انتقال دانش صریح.
- پروژههای تیمی: که افراد را تشویق میکند تا تجربیات خود را به اشتراک بگذارند و از یکدیگر یاد بگیرند.
نقش معلمان و مربیان در انتقال دانش ضمنی و صریح
در آموزش و پرورش، معلمان و مربیان نقش کلیدی در انتقال هر دو نوع دانش دارند. روشهای تدریس آنها میتواند به طور مستقیم بر کیفیت یادگیری دانشآموزان تأثیر بگذارد.
- ۱. تدریس دانش صریح از طریق روشهای ساختاریافته
معلمان از تکنیکهای مختلفی برای آموزش دانش صریح استفاده میکنند:- کتابهای درسی و منابع آموزشی: برای ارائه اطلاعات دقیق و ساختارمند.
- آزمونهای استاندارد: برای ارزیابی میزان یادگیری دانشآموزان.
- ارائههای کلاسی: که اطلاعات را به صورت شفاف و مرحلهبهمرحله منتقل میکنند.
- ۲. انتقال دانش ضمنی از طریق تعاملات عملی
انتقال دانش ضمنی نیازمند روشهای تعاملی و عملی است:- آموزش مبتنی بر پروژه (Project-Based Learning): دانشآموزان در پروژههای واقعی شرکت میکنند و از طریق تجربه یاد میگیرند.
- یادگیری از طریق مشاهده: دانشآموزان از طریق مشاهده معلم یا همسالان خود، مهارتهای جدید را فرا میگیرند.
- بازخورد توصیفی: معلمان با ارائه بازخوردهای دقیق و شخصیسازیشده، به دانشآموزان کمک میکنند تا درک عمیقتری از مطالب پیدا کنند.
- ۳. ایجاد محیطهای یادگیری تعاملی
- گفتوگوهای گروهی: معلمان فضایی ایجاد میکنند که در آن دانشآموزان میتوانند تجربیات و ایدههای خود را به اشتراک بگذارند.
- مربیگری فردی: معلمان به عنوان راهنما و مشاور، دانشآموزان را در مسیر یادگیری شخصیشان حمایت میکنند.
مثالهای واقعی از صنایع و شرکتهای موفق
شرکتهای پیشرو در سراسر جهان نشان دادهاند که مدیریت مؤثر دانش ضمنی و صریح میتواند منجر به نوآوری، افزایش بهرهوری و موفقیت بلندمدت شود.
- ۱. تویوتا (Toyota) – مدیریت دانش در تولید ناب (Lean Manufacturing)
- دانش ضمنی: تویوتا فرهنگ «کایزن» را توسعه داده است، که به معنای بهبود مستمر از طریق تجربیات عملی کارکنان است. کارگران خط تولید تشویق میشوند که پیشنهادهایی برای بهبود فرآیندها ارائه دهند.
- دانش صریح: استانداردهای دقیق تولید و دستورالعملهای مستندسازیشده به کارکنان کمک میکند تا بهترین شیوهها را دنبال کنند.
- ۲. گوگل (Google) – نوآوری از طریق مدیریت دانش
- دانش ضمنی: گوگل فضایی ایجاد کرده که در آن کارکنان میتوانند آزادانه ایدههای خلاقانه خود را مطرح کنند. جلسات «TGIF» فرصتی برای به اشتراکگذاری تجربیات و بینشها فراهم میکند.
- دانش صریح: مستندسازی پروژهها، گزارشهای تحقیقاتی، و پایگاههای دانش آنلاین به تیمها کمک میکند تا اطلاعات را به راحتی به اشتراک بگذارند.
- ۳. مایکروسافت (Microsoft) – انتقال دانش در تیمهای جهانی
- دانش ضمنی: مایکروسافت از تکنیکهای مربیگری و همکاری تیمی برای انتقال تجربیات عملی بین تیمهای مختلف در سراسر جهان استفاده میکند.
- دانش صریح: این شرکت از سیستمهای مدیریت دانش پیشرفته برای ذخیره و بهروزرسانی اطلاعات استفاده میکند، به طوری که همه کارکنان به منابع آموزشی و اسناد مهم دسترسی دارند.
- ۴. صنعت هوافضا (NASA) – مدیریت دانش در پروژههای پیچیده
- دانش ضمنی: در پروژههای پیچیده مانند مأموریتهای فضایی، تصمیمگیریهای حیاتی اغلب بر پایه تجربیات عملی و شهود کارشناسان انجام میشود.
- دانش صریح: مستندسازی دقیق فرآیندهای علمی، راهنمای مأموریتها، و تحلیل دادههای فنی به تیمها کمک میکند تا خطرات را به حداقل برسانند.
کاربردهای عملی دانش ضمنی و دانش صریح در دنیای واقعی نشان میدهد که هر دو نوع دانش مکمل یکدیگر هستند. سازمانهای موفق از ترکیب این دو نوع دانش برای بهبود عملکرد، نوآوری، و افزایش بهرهوری استفاده میکنند. همچنین، معلمان و مربیان نقش کلیدی در انتقال این دانشها دارند و میتوانند از روشهای متنوعی برای ایجاد محیطهای یادگیری پویا و مؤثر بهره ببرند.
نتیجهگیری
دانش ضمنی و دانش صریح دو جنبه مکمل از فرآیند یادگیری و انتقال دانش هستند که هر کدام نقش منحصربهفردی در توسعه فردی و سازمانی ایفا میکنند. دانش صریح به راحتی قابل مستندسازی و انتقال است و در قالب کتابها، دستورالعملها و منابع آموزشی رسمی ظاهر میشود. در مقابل، دانش ضمنی بیشتر مبتنی بر تجربیات، شهود و مهارتهای فردی است که انتقال آن نیازمند تعاملات انسانی، مشاهده و تجربه عملی است. این تفاوتها نشان میدهد که هیچکدام از این دو نوع دانش به تنهایی کافی نیستند و برای ایجاد یک محیط یادگیری پویا و کارآمد باید هر دو را به طور همزمان مدیریت کرد.
تأمل در نقش این دو نوع دانش در زندگی شخصی و حرفهای میتواند به ما کمک کند تا درک بهتری از فرآیندهای یادگیری و رشد داشته باشیم. در محیطهای کاری، ترکیب مؤثر دانش ضمنی و صریح میتواند منجر به نوآوری، بهبود عملکرد و افزایش بهرهوری شود. همچنین، در آموزش و پرورش، معلمان و مربیان میتوانند با استفاده از روشهای تعاملی و مستندسازی دانش، فرآیند یادگیری دانشآموزان را غنیتر کنند. در نهایت، توجه به اهمیت هر دو نوع دانش به ما کمک میکند تا در مسیر رشد فردی و حرفهای گامهای مؤثرتری برداریم.
محمدحسن جانقربان هستم معلمی که دائماً در حال یادگیری و شاگردی است.
برای ارسال نظر لطفا ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید. صفحه ورود و ثبت نام